جهان واقعي توان رقابت ندارد. اين جهان در مقايسه با خوشي‌هاي برنامه‌ريزي‌شد? جهان مجازي، کُند و ملالت‌بار و بسيار بي‌روح به نظر مي‌رسد.| کتاب ابرشکوفايي نوشته‌ي نيکلاس کار اثري تحليلي و هشداردهنده درباره‌ي پارادوکس ارتباطات مدرن است: هرچه ابزارهاي ارتباطي پيشرفته‌تري در دسترس ما قرار مي‌گيرند، پيوندهاي انساني‌مان گسسته‌تر مي‌شوند. «ابرشکوفايي» استعاره‌اي است از انفجار بي‌مهار اطلاعاتي که به‌جاي شکوفايي فکري و اجتماعي، باعث هرج‌ومرج، فرسايش ذهن و گسست جمعي شده است. کار با روايتي تاريخي، از تلگراف و تلفن گرفته تا شبکه‌هاي اجتماعي و هوش مصنوعي، نشان مي‌دهد که اين فناوري‌ها نه تنها به همدلي، درک مشترک و انسجام اجتماعي کمک نکرده‌اند، بلکه اغلب موجب سوءتفاهم، قطبي‌شدن و از‌دست‌رفتن هويت جمعي شده‌اند. او با تحليل شواهد تاريخي، علمي و فرهنگي، اين تصور رايج را به چالش مي‌کشد که گسترش اطلاعات موجب پيشرفت جامعه مي‌شود و هشدار مي‌دهد که در جهاني غرق در داده و پيام، بازسازي هويت خود و آگاهي انساني مهم‌تر از هر زمان ديگر است. از متن کتاب «اما اينترنت ما را وارد جهان شبيه‌سازي‌شده کرد و به جزئي از اين نمايش تبديل شديم. با شبکه‌هاي اجتماعي ديگر ناظر صرف نبوديم، بلکه به مشارکت‌کنند? فعال توليدات رسانه‌ها تبديل شديم. و کمي بعد گوشي هوشمند به ما نشان داد که ديگر لازم نيست اين جهان شبيه‌سازي‌شده را ترک کنيم. هدف اصلي سکوهاي شبکه‌هاي اجتماعي از همان آغاز يافتن راه‌هايي جديد و کارآمدتر براي اين بوده که همواره چيزهاي جديد در اختيار ما قرار دهند