درباره‌‌ی آگراندیسمان

توضيحات کتاب آگرانديسمان - زمستان ديرپاي تبريز تا اوايل ارديبهشت ادامه پيدا مي کرد. اما درختان از همان اوايل سال گل افشان مي شدند. برگ هاي شان رنگ مي گرفت و شکوفه هاي رنگارنگ بر شاخه ها جوانه مي زد. روز دوم از ماه دوم سال بود که ديداري غير منتظره و فرحناک براي استپان رخ داد. زني به ديدارش آمده بود. وقتي از تاريک خانه به محوطه عکاس خانه آمد، با جيران روبه رو شد. چادر گران قيمتي بر سر داشت و چهره اش بيش از هر زمان ديگر زيبا و شاداب بود. يک نوجوان نيز همراهش بود. استپان نتوانست شادي خود را از ديدن جيران پنهان کند. دو زن جوان که با اصلان خان در عکاس خانه بودند با تعجب به ديدار استپان و جيران نگاه مي کردند. اندکي حسادت در چشمان زن هاي عکاس خانه ديده مي شد. بر خلاف نظرشان حال مي ديدند که استپان چندان هم بي احساس نيست و ممکن است دلش براي زني به تپش بيفتد. استپان به اصلان خان توضيح داد که با جيران در بندرانزلي آشنا شده است. زماني که با دوستانش مي خواستند به تبريز بيايند، جيران در طول مسير خيلي از داشا که بيمار بود مراقبت کرد. شش ماه از آخرين ديدار جيران و استپان مي گذشت. يکي از زن هاي جوان براي جيران و نوجوان همراهش قهوه آورد. خيال هر دو زن جوان اندکي راحت شده بود که ارتباط استپان و جيران عاشقانه نيست و... چکيده کتاب آگرانديسمان : اين کتاب، از سري داستان هاي جذاب فارسي نوشته حسن هدايت بوده که توسط انتشارات خوارزمي‌نقش‌جهان‌ تهيه و روانه بازار شده است.

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده