درباره‌‌ی آن چیزها که می‌توانستند باشند (مجموعه شعر)

در فكر آن چيزها هستم كه مي‌توانستند باشند. و هرگز نبودند. ماننده عهدي كه در افسانه ساكسون‌ها بود و بد آن را از قلم انداخت. يا آن كار تصورناكردني كه دانته به نگاهي آني انجام‌اش بخشيد. به محض اين‌كه اصلاح آخرين قطعه از كمدي‌اش را تمام كرد. تاريخ بدون دو بعدازظهر: يكي آن كه شوكران. تاريخ بدون چهره هلن. مردي بي‌چشم كه ماه را به ما ارزاني كرد. بيش از سه روز گيتسبورگ پيروزي جنوب. يا عشقي كه هرگز فاش‌اش نكرديم. يا امپراتوري پهناور وايكينگ‌ها كه كاهش يافت تا كشف شود. يا كره گرد خاكي بدون چرخش. بدون گل سرخ. يا قضاوت شكسپير از زبان فلان شخص ناشناس. يا شاخ دوم اسب تك‌شاخ. يا افسانه آن پرنده ايرلندي كه در يك لحظه مي‌توانست به دو سمت پر بكشد. يا فرزندي كه من هرگز نداشتم.

آخرین محصولات مشاهده شده