درباره‌‌ی آن شب پرسروصدا

موش كوچولو به خاطر تمام صداهاي عجيب و غريبي كه در شب مي‌شنيد نمي‌توانست بخوابد. آن صداي پاف و پوف چه بود؟ كي تپ‌ تپ به پنجره مي‌زد؟ و آيا يك روح بود كه «هوهو،هوهو» مي‌كرد؟ موش كوچولو احساس كرد مي‌ترسد. براي همين از باباموش پرسيد : مي‌توانم بيايم توي تختت؟ اما باباموش مي‌دانست موش كوچولو بايد ياد بگيرد توي تخت خودش بخوابد و با ترس‌هايش رو به رو بشود...

آخرین محصولات مشاهده شده