درباره‌‌ی آنگه که خود را یافتم

اروين يالوم، قصه‌گوي روايت‌هاي روان‌درماني، كسي كه زندگي خود را صرف پژوهش در روان انسان‌ها و كمك به «پرمعنا زيستن» انسان‌ها كرده است، اين بار در ميانه هشتاد و شش سالگي زاويه نگاه درمان‌گرانه‌اش را به سمت خود چرخانده و به بررسي ارتباطاتي پرداخته كه در شكل دادن به «خود» دروني‌اش نقش داشته‌اند. او با به تصوير كشيدن آسيب‌پذيرترين بخش‌هاي دروني خود از زندگي شخصي‌اش پرده‌برداري مي‌كند و در نهايت نه‌تنها قصد دارد آن‌چه را سال‌ها براي «پرمعنا زيستن» به ديگران تجويز كرده است به‌كار گيرد، بلكه خود با پايان اجتناب‌ناپذير هستي كنار بيايد. يالوم، كه يهودي‌زاده‌اي مهاجر است، در اين كتاب از مبارزات و سختي‌هاي زندگي‌اش مي‌گويد. او در محله‌اي فقيرنشين، مملو از سوسك و موش و جرايم، در واشينگتن دي سي بزرگ مي‌شود و براي فروريختن حصار فقر و فلاكت به پزشكي روي مي‌آورد. با موانع فرهنگي و نژادي حاكم بر مدرسه پزشكي استنفورد در دهه 60 ميلادي مبارزه مي‌كند و براي درك و فهم بهتر روان آدمي به پژوهش روي مي‌آورد. او تك تك اقدامات انقلابي خود در زمينه روان‌درماني گروهي و روان‌درماني اگزيستانسيال را برمي‌شمارد و منشا روش‌هايي را كه حاصل قرن‌ها حكمت و خرد متفكراني بزرگ‌اند بازگو مي‌كند. او از ايده‌هاي الهام‌بخش آثار اصلي خود از جمله «دژخيم عشق»، «وقتي نيچه گريست» و «انسان موجودي يك‌روزه» هم مي‌نويسد. آثار يالوم، با تلفيق روانشناسي و فلسفه، بينشي نو در باب شرايط انساني ارائه مي‌دهند.

آخرین محصولات مشاهده شده