دربارهی آذرباد
«باد بود و سرد بود و پاريس خاكستري بود.» كمپ مهاجران غيرقانوني در حومه پاريس، كه يادآور كوچههاي تاريك و نمور و خانههاي ويرانه بينوايان است، و خانوادههايي كه هر كدام از كشوري به اينجا پناه آوردهاند. آذرباد، كه فرانسه را بهخوبي ياد گرفته، حالا دستيار يك فرانسوي است كه ميآيد و به كارهاي ادراي و نامهها و امور پزشكي و بيمه مهارجان رسيدگي ميكند. او، كه تنها زبانبلد بين اين خانوادههاست، ناخواسته مسئوليتي بر عدهاش گذاشته شده كه گاهي بار سنگين او را از پا درميآورد و همچون بهمني از غم سرد و تيره در خود ميبلعدش. چرا بايد مجبور باشد درد را، بيقراري و دلتنگي و استيطال را به زباني ديگر ترجمه كند؟ چهطور مي تواند بگويد اين احساس اضطراب نيست، نگراني نيست و بيقراري است؟
| كد كالا | 308269 |
| زبان | فارسی |
| نویسنده | نسیم مرعشی |
| سال چاپ | 1404 |
| نوبت چاپ | 1 |
| تعداد صفحات | 191 |
| قطع | رقعی |
| ابعاد | 14 * 21 * 2 |
| نوع جلد | شومیز |
| وزن | 171 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.