فورت فيتزجرالد مصمم است که حقيقت را فاش کند، اما در جلد دوم اين مجموعه‌ي هيجان‌انگيز حضور دانش‌آموزي جديد با رازهايي که در سينه دارد، اوضاع را پيچيده کرده است کابوس‌هاي فورت فيتز جرالد از روزي که در حمله‌ي واشينگتن دي‌سي پدرش را ربودند پايان ندارد. در اين خواب‌ها، يک پيش ،زاد که شيطاني است ماورايي ميخواهد مکان آخرين اژدها را بداند اما فورت جز همان استخوان‌هاي اژدهايي که در روز اکتشاف همراه کتاب‌ها پيدا شده‌ا‌ند اژدهاي ديگري به عمرش نديده بود يعني ممکن بود که هنوز هم اژدهايي زنده مانده باشد؟ عجيب آن‌که فورت تنها کسي نيست که در مدرسه‌ي اوپنهايمر از اين کابوس‌ها ميبيند. هم اتاقي جديدش گابريل هم انگار درباره‌ي اين اژدها چيزي بيشتر از آن‌چه وانمود مي‌کند مي‌داند. اصلاً چرا انگار همه در مدرسه همان طور رفتار مي‌کنند که گابريل مي‌خواهد؟ اين پسر چه رازي را پنهان کرده؟ فورت تنها با کمک گرفتن از دوستانش سايروس جيا و ريچل ميتواند جلوي برگشت پيش زادها به زمين را بگيرد مگر اينکه پيش زادها پيشنهادي به فورت بدهند که هرگز نتواند ردش کند