درباره‌‌ی آبنبات چوبی قرمز بزرگ

ابينا به اولين جشن تولد عمرش دعوت‌ شده. او خيلي دوست دارد زودتر به اين جشن تولد که برود. آن‌جا، حتما به او و دوستانش خيلي خوش مي‌گذرد. اما از همان آغاز مشکلي سر راهش سبز مي‌شود. خواهرش سانا هم مي‌خواهد با او برود. سرانجام با اصرار رابينا مجبور مي‌شود مانا را همراه خودش ببرد. در جشن تولد، او تنها کسي است که خواهر کوچکش را آورده است و مي‌داند از اين به بعد بچه‌ها او را به هيچ جشن تولدي دعوت نمي‌کنند؛ در اين داستان يک آب‌نبات چوبي قرمز محور قصه است. آب‌نباتي که فقط براي خوردن نيست. نمادي از شيريني و لذت زندگي است گاهي وقت‌ها فکر مي‌کنيم اگر آب‌نبات‌مان را از دست بدهيم همه‌چيز نابود مي‌شود. از طرفي آن‌چه به نظر ما شيرين است، ممکن است در نظر ديگران جلوه‌ي ديگري داشته باشد. داستان مي‌خواهد به بچه‌ها ياد بدهد، خودشان را جاي ديگري بگذارند تا راحت‌تر آن‌ها را درک کنند.

آخرین محصولات مشاهده شده