درباره‌‌ی گابریل لامبر

هرچه بيشتر به اين مرد نگاه مي‌کردم، بيشتر به نظرم مي‌رسيد در گذشته‌اي نه چندان دور، به نحوي در زندگي‌ام دخالت کرده است. کجا؟ چطور؟ اين چيزي بود که به ياد نمي‌آوردم. جست‌وجوي لجبازانه‌ي حافظه‌ام دو سه ساعت وقت گرفت، بي‌آنکه نتيجه‌اي در پي داشته باشد. مرد محکوم نيز به نوبه‌ي خود از نگاهم پرهيز مي‌کرد و کم‌کم از تأثيري که گويا اين نگاه بر او مي‌گذاشت معذب شدم و همتم را صرف اين کردم که به موضوعي ديگر بينديشم. اما همه مي‌دانند که ذهن وقتي بخواهد به مردي توجه کند چقدر مستبد است. خواه ناخواه دوباره به او فکر مي‌کردم.

آخرین محصولات مشاهده شده