درباره‌‌ی پری دندان (مجراهای جرج و پپا 6)

انتشارات ذکر منشتر کرد: پپا و جورج خيلي دوست داشتند اداي دندان‌پزشک‌ها را دربياورند. پپا دندان‌پزشک‌ مي‌شد و جورج دستيارش. يک بار هم دايناسورِ جورج بيمارشان شد. پپا با لبخند گفت: «آقاي دايناسور، چه دندان‌هاي زيبا و تميزي داري.» و جورج به‌جاي دايناسور گفت: «غُرررر!» يک روز بعد از بازي‌شان، پپا و جورج داشتند ناهار مي‌خوردند که يکهو چيزي توي بشقاب پپا افتاد… تلق! تلوق!

آخرین محصولات مشاهده شده