درباره‌‌ی پاپ سبز

کمپاني‌هاي بزرگ موز، به خصوص کمپاني «يونايتد فروت»، بخش جدانشدني تاريخ دو قرن اخير آمريکاي لاتين هستند. قدرت‌هاي سياسي و اقتصادي طي دويست سال گذشته در کشورهايي مثل گواتمالا، کاستاريکا، هندوراس و غيره چنان باهم عجين و يک‌دست بوده‌اند که حکمرانان اسمي اين کشورها، هيچ نبوده‌اند جز سهامدارن يا دست‌نشانده‌هاي شرکت‌هاي بزرگ موز و قهوه و ... . «ميگل آنخل آستورياس» گواتماليايي و برنده‌ي نوبل ادبيات‌ 1967، در همه‌ي آثارش ماجراهاي ديکتاتوري‌ها و خونريزي‌هاي حاکمان فاسد کشورش و کمپاني‌هاي موز را در اعلي‌ترين فرمش روايت کرده و اسنادي حقيقي در قالب رمان‌، داستان‌ و شعر درباره‌ي کشور و مردمش برجا گذاشته است. کتاب «پاپ سبز» نيز مانند «آقاي رئيس جمهور» و «چشمان باز مانده در گور»، روايت بخش ديگري از ماجراجويي‌هاي صاحبان قدرت و ثروتي‌ست که در نمايش شرّ تمام‌عيار هيچ کم نگذاشته و نمي‌گذارند. آستورياس که يکي از استاد‌ترين‌ها در تلفيق فرهنگ سرخپوستي و اسپانيايي‌ست، در رفتن به فراسوي مرزهاي اسطوره‌ها و افسانه‌ها و بازي با خيال و رويا در کنار اتصال به سياسي‌ترين لحظه‌هاي تاريخ کشورش، چنان يگانه و بي‌رقيب است که شايد نتوان در اين شکل از هم‌آميزي فرم و معنا، نويسنده‌اي را هم‌سنگ او دانست. رمان «پاپ سبز» که روايت‌گر زندگي آمريکايي مهاجري به نام جو ميکر تامپسون است، سرشار از شخصيت‌هاي گونه‌گون با انگاره‌هاي برابري‌خواهانه و انقلابي‌ست که نمي‌خواهند تن به ذلت زيستن در چنگال جباران بدهند. شخصيت اصلي رمان که همه‌ي عمرش را هيچ نبوده جز چپاولگري شرور، زندگي پر پيچ‌وخمي دارد که عشق‌هاي پرشور، قتل، دزدي و استثمار کارگران مزارع موز، بخشي از آن است. در گيرودار رمان پاپ سبز از لابه‌لاي زندگي اين گرينگو، با زيست و زبان، فرهنگ و سياست سرزمين‌ها و مردماني مواجه مي‌شويم که در چنبره‌ي ظلم، فساد و تباهي رو به نابودي‌اند.

آخرین محصولات مشاهده شده