درباره‌‌ی یوسف و زلیخا (دی‌وی‌دی نمایش‌نامه)

پرده كنار مي‌رود و به عهد پيامبران مي‌روي. پيامبري از بني اسراييل، دكور گردان مي‌گردد به نشان چرخش روزگار. دور گردون گر دو روزي بر مراد ما نرفت دايما يكسان نماند حال دوران غم مخور عباس توفيقي مقابل تماشاگران مي‌آيد و آغاز مي‌كند روايت يوسف و زليخا را. دف‌ها به صدا درمي‌آيند و شوري در نهاد جماعت مي‌افكنند. صداي هق‌هق گريه به گوشم مي‌رسد،‌ دختر جواني است كه تحت تاثير نمايش قرار گرفته، صداي شيپور و آوازهاي رضا محمدولي و سهيلا پورگرامي،‌ حال و هواي تعزيه به نمايش مي‌دهد. هرچند صداي محمدولي كمي گوش خراش است و حزن و صميميت تعزيه خوانان را ندارد. در دو گوشه صحنه، نوازندگان نشسته‌اند و به مقتضاي حال و مقام مي‌نوازند،‌ نوازندگان دف و سازهاي كوبه‌اي راست و سازهاي زهي چپ، هر بار كه دف‌ها به رقص درمي‌آيند، حركات يكي از آنان تماشاگران را به خود خيره مي كند،‌ گويا با هر بار رسيدن انگشتانش به دف سلول‌هاي بدنش به پايكوبي برمي‌خيزند. ...قطحي، نجات يوسف، آمدن كنعانيان، ‌بينا شدن يعقوب، ‌مرگ عزيز مصر، جوان شدن زليخا،‌ ازدواج با يوسف و در مجلس هفدهم مرگ يوسف و جان باختن زليخا در فراق او، نمايش تمام مي شود. نمايش چطور بود؟ فرهنگ عاشورايي‌ يعني چه؟ خوب يعني تعزيه، ‌چيز نويي نداشت، فقط از حركات نمايشي و موسيقي براي جذب تماشاگر استفاده شده بود و ‌برداشت نويي نكرده بود. اينها را دو جوان يكي روزنامه‌نگار و ديگري مهندس كامپيوتر گفتند. پيرمرد ديگري اما نظرش چيز ديگر بود،‌ اين همه تشويق براي عشق و پاكي است. ما در جامعه به اين نمايش‌ها نياز داريم. موسيقي اصيل، ترويج پاكي و صفا، همه چيز به جا بود. نمايش يوسف و زليخا در بخش خارج از مسابقه بيست و يكمين جشنواره تئاتر فجر و تالار وحدت به كارگرداني پري صابري و بازي يارتا ياران در نقش يوسف، نسيم ادبي در نقش زليخا و بيش از25بازيگر ديگر اجرا شد.

آخرین محصولات مشاهده شده