درباره‌‌ی مگره و زن بلند‌بالا

زني از آشنايان قديمي سربازرس «مگره» به ديدنش مي‌آيد؛ «ارنستين» بلندبالا که سال‌ها پيش،‌ سربازرس يک‌بار او را بازداشت کرده بود. او حالا با نام خانم «ژوسيوم» با سربازرس ملاقات مي‌کند تا از شوهرش «آلفرد» و احتمال وقوع يک قتل بگويد. «آلفرد ژوسيوم» آن‌طور که در اداره پليس پاريس معروف بود، «آلفرد محزون» يا «آلفرد گاوصندوق‌ها» ناميده مي‌شود و دزد باسابقه‌اي است که به خاطر تخصص‌اش در سرقت گاوصندوق‌هاي پيشرفته، در روزنامه‌ها و مطبوعات شهرتي به هم زده است. «آلفرد» مردي لاغراندام و غمگين با چشماني نگران است که به‌رغم مهارتش در گشودن قفل گاوصندوق‌هايي که زمان خودش آن‌ها را نصب‌کرده بود، بسيار بدشانس است و اغلب چيزي به دست نمي‌آورد. در اين داستان «آلفرد» پس از ورود به خانه بزرگي که مطب يک دندان‌پزشک هم هست، در حال باز کردن يک گاوصندوق، جسد خون‌آلود زني را مي‌بيند. «آلفرد» از ترس متهم شدن به قتل، متواري و پنهان مي‌شود. همسرش که از ماجرا باخبر شده، به ديدار سربازرس «مگره» مي‌رود.

آخرین محصولات مشاهده شده