جستجوي خوشحالي، يکي از مهم‌ترين و طولاني‌ترين کاوش‌هاي زندگي بشري است. در پسِ تمام تلاش‌هاي ما براي يافتن شغل، عاشق شدن، تماشاي کمدي، مراجعه به روانشناس، تمام وسواس‌هاي فکري و حتي بازگشت به خانه در انتهاي روز، همين نياز به شادي و خوشحالي نهفته است. «مغز سرخوش» در مورد شادي است و اين‌که شادي از کجاي مغز سرچشمه مي‌گيرد. علت آن چيست و چرا تا اين حد به آن نياز داريم؟ چه چيزي باعث مي‌شود مغز ما از چيزهاي خاصي خيلي خوشش بيايد، اما چيزهاي ديگري را دوست نداشته باشد؟ چرا افراد مختلف از چيزهاي متفاوت و در زمان‌هاي متفاوت شاد مي‌شوند؟ شادي چه فايده‌اي دارد؟ آيا فقط يکي از آن وجود دارد؟ آيا راه مطمئني براي القاي شادي در مغز انسان‌ها وجود دارد، همان‌طور که عده‌اي ادعا مي‌کنند شادي مانند زدن رمز عبور در حساب بانکي آنلاين است؟ آيا شادي هميشگي واقعاً وجود دارد؟ اين‌که سال‌ها کاري ثابت و يکنواخت را مدام انجام دهيد شما را به مرز جنون مي‌کشاند يا باعث خوشحالي هميشگي‌تان مي‌شود؟ و پرسشي مهم‌تر از همه اين‌ها؛ مغز به‌عنوان بزرگ‌ترين مسئول شادي و غم در هر يک از ما چه ارتباطي با کل اين فرايند دارد؟