درباره‌‌ی مسند عقاب

كارلوس فوئنتس که نوبل با مرگش کوچک و حقير شد، با ايستادن در درست‌ترين سمت تاريخ، روايت‌هايش را به اعماق دست‌نيافتني روح‌ها و بدن‌ها مي‌برد. از داستان مهيب آمبروس بياس، پيرمردي که در هفتادسالگي به سوي مرگ در قلب يک انقلاب تاخت و شد «گرينگوي پير» و هيچ ديده و ناديده‌اي جز فوئنتس آن را ناديده روايت نکرده بود تا «آئورا» که ستايشي ابدي‌ست به عشق در اثبات بدن‌ها و ارواح‌شان، تا انفصالش از روايت گذشته و رفتن به آينده‌اي نزديک (آينده براي خود او که پيش‌از ديدنش، رفته‌است) در «مسند عقاب» که داستان به دل مسئله‌ي سياست‌مداربودن مي‌رود، همواره راوي شناعت اخلاق بردگان بوده‌است. اخلاق بردگان در معناي همه‌ي آن‌ها که از بودن و شدن در جهان در عذابند و هيچ از زندگي نمي‌خواهند جز ميل، خواست و رضايت اربابان. کتاب «مسند عقاب» با نقب به مسير سياست‌ورزان، کنکاش در اخلاق بردگان را در کندوکاو اخلاق سياسي و سياست اخلاقي جست‌وجو مي‌کند. اين نويسنده‌ي نويسنده‌ها، اين راوي بي‌بديل داستان‌هاي مردم مکزيک، رمان مسند عقاب را به آيند‌ه‌اي مي‌برد که در آن آينده همه بايد به گذشته برگردند! رماني در آينده براي بازگشت؛ آمريکا اين سمت هماره تهوع‌آور جهان به دليل گستاخي مکزيک و رئيس جمهورش، همه‌ي راه‌هاي ارتباطي (اينترنت، تلفن، ماهواره و ...) را به روي اين کشور بسته است. زني سياست‌مدار، بناي نامه‌نگاري را از نو مي‌سازد و سياست‌مداران يک به يک با نامه‌هايشان گسترشش داده و اسفاري شگفت‌انگيز را مي‌سازند که سياست و سياست‌ورزي را هم‌چون رساله‌اي درخشان توصيف مي‌کنند. همه‌ي نامه‌ها در حضور آن زن، ماريا دل روساريو گالوان اشتراک دارند، زني که زيبايي درخشانش، سطر به سطر اين رمان سترگ را از زندگي سرشار و مسند عقاب را به يکي از عظيم‌ترين روايت‌هاي يک نويسنده از جهان تبديل کرده است. رمان‌هاي فوئنتس حتا در ساده‌ترين قصه‌هايشان، هم‌چون يک ماجراجويي در فلسفي‌ترين بنيان‌هاي زندگي و تاريخ، خواننده را در عين مغروق شدن در روايت، مجبور به بازگشت به هر جمله مي‌کنند. مسند عقاب با رفتن به قلب نظرورزي در ساحت‌هاي عميقن مبتني بر تفکر، به‌شکلي اعجاب‌انگيز چنان روايتي پيش‌رونده و نامنقطع در مسير فرم نامه‌نگارانه‌اش دارد که همه‌ي سنگيني‌اش را با شادماني تا به انتها تاب مي‌آوريم.

آخرین محصولات مشاهده شده