رساترين تعريفي كه ميتوانيم از هنر بهدست آوريم اين است: زيبايي بهاضافه دريغ. هرجا زيبايي هست، دريغ هم هست، به اين دليل ساده كه زيبايي محكوم به فنا ست. زيبايي هميشه ميميرد، وقتي ماده بميرد، رفتار هم ميميرد، وقتي فرد بميرد، جهان هم ميميرد. اگر كسي مسخ كافكا را چيزي بيش از يك خيالپردازي حشرهشناسانه بداند، به او تبريك ميگويم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پيوسته است.