دربارهی مجسمه فورچینو The charmers 85058
داستان پشت اين اثر:
داستان از اين قرار است که، پس از برنده شدن در لاتاري، چارلي و پيت اصرار داشتند که آنها را چارلز ادوارد و پير هنري خطاب کنند. اولين کاري که انجام دادند اين بود که چند لباس مارک، عينک آفتابي به سبک هاليوود و يک چراغ برنزه خريدند تا بتوانند آن برنزه عالي کارائيب را داشته باشند. آنها موهاي سينه و پشت خود را برداشتند و شروع به استفاده از کرم ضد چروک کردند. همچنين فراموش نکردند که ساعتهاي طلايي پر زرق و برق بخرند و به همه آنها اضافه کنند، بهترينها را براي خود خريدند. ماشين رويايي شان، يک کانورتيبل کلکسيوني که مورد حسادت محله قرار گرفت. آنها براي گردش در شهر بيرون رفتند. با صداي بلند در گوشهاي از خيابان ايستادند و 5 يا 6 کلمهاي را که به زبان فرانسه بلد بودند رد و بدل کردند. وقتي دو بچه از جلوي آنها رد شدند، چارلز ادوارد قفسه سينهاش را پف کرد، ژست زيباي خود را گرفت و سرش را به پهلو خم کرد و گفت: ببخشيد، دختران، ما قبلاً همديگر را جايي نديدهايم؟ دو دختر کاملاً به او بي توجهي کردند و بدون اينکه حرفي بزنند به راه خود ادامه دادند. پير هنري، نااميد، خطر خود را در آن موقعيت قرار دادن را به جان خريد و رو به دختران گفت که دوست نداريد کمي ماشين سواري کنيد؟ و شنيد که يکي از دخترها به ديگري ميگويد اين دلقکها از کجا آمدهاند؟ يک ساعت بعد بدون کوچکترين موفقيت، چارلي گفت:" برويم آبجو بخوريم؟" و پيت پاسخ داد:"آره چرا که نه" سرشان را پايين انداخته و به انتهاي بار رفتند تا شبشان را مانند هميشه به پايان برسانند.
داستان از اين قرار است که، پس از برنده شدن در لاتاري، چارلي و پيت اصرار داشتند که آنها را چارلز ادوارد و پير هنري خطاب کنند. اولين کاري که انجام دادند اين بود که چند لباس مارک، عينک آفتابي به سبک هاليوود و يک چراغ برنزه خريدند تا بتوانند آن برنزه عالي کارائيب را داشته باشند. آنها موهاي سينه و پشت خود را برداشتند و شروع به استفاده از کرم ضد چروک کردند. همچنين فراموش نکردند که ساعتهاي طلايي پر زرق و برق بخرند و به همه آنها اضافه کنند، بهترينها را براي خود خريدند. ماشين رويايي شان، يک کانورتيبل کلکسيوني که مورد حسادت محله قرار گرفت. آنها براي گردش در شهر بيرون رفتند. با صداي بلند در گوشهاي از خيابان ايستادند و 5 يا 6 کلمهاي را که به زبان فرانسه بلد بودند رد و بدل کردند. وقتي دو بچه از جلوي آنها رد شدند، چارلز ادوارد قفسه سينهاش را پف کرد، ژست زيباي خود را گرفت و سرش را به پهلو خم کرد و گفت: ببخشيد، دختران، ما قبلاً همديگر را جايي نديدهايم؟ دو دختر کاملاً به او بي توجهي کردند و بدون اينکه حرفي بزنند به راه خود ادامه دادند. پير هنري، نااميد، خطر خود را در آن موقعيت قرار دادن را به جان خريد و رو به دختران گفت که دوست نداريد کمي ماشين سواري کنيد؟ و شنيد که يکي از دخترها به ديگري ميگويد اين دلقکها از کجا آمدهاند؟ يک ساعت بعد بدون کوچکترين موفقيت، چارلي گفت:" برويم آبجو بخوريم؟" و پيت پاسخ داد:"آره چرا که نه" سرشان را پايين انداخته و به انتهاي بار رفتند تا شبشان را مانند هميشه به پايان برسانند.
كد كالا | 74162 |
نحوهی کاربری | رویمیزی |
کاربری | دکوری |
جعبه | دارد |
جنس | رزین و خاک رس |
کشور سازنده | هلند |
نحوه نگهداری | با دستمال نم دار تمیز شود - عدم استفاده ای مواد شیمیایی |
وزن با جعبه | 2700 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.