داستان پشت اين اثر:
قضيه از اين قرار است، رائول مايو "Raul Mayo" هميشه مجذوب ماشين‌ها بوده است. در کودکي، او تمام ماشين‌هاي مينياتوري را که مي‌توانست در اسباب بازي فروشي‌ها يا بازارهاي کوچک پيدا کند، جمع آوري مي‌کرد. بهترين يادگار خاطره‌انگيز او يک ماشين کوچک از فلز نقره بود که بزرگ‌تر از يک جعبه کبريت نبود. رائول آن را دوست داشت. نام آن را "تير نقره اي" گذاشت. وقتي آن را به زمين ماليد، مانند موشک از جا بلند شد. ماشين فوق العاده‌اي بود، هيجان انگيز. متأسفانه در يکي از جابجايي‌هاي منزلش آن را از دست داد. او در نوجواني به عنوان تحويل دهنده در معتبرترين فروشگاه خودرو شهر مشغول به کار شد و تنها هدفش اين بود که در کنار خودروهاي لوکس باشد. امروز چند سالي از آن دوران مي‌گذرد. رائول به خوبي موفق شده است و توانسته براي خودش ماشين‌هاي کلکسيوني بسيار گران قيمتي را در حراجي‌ها بخرد و همه مدل‌هايي را که هميشه آرزويشان را داشت دوباره سرهم کند. اما هنوز يکي از آن‌ها گم شده است، يکي که او هرگز نمي‌تواند آن را پيدا کند، زيباترين و خارق‌العاده‌ترين آن‌ها، "تير نقره اي".