مدعاي ژيژک در اين کتاب ــ معاصر بودن مانيفست با زمان ما ــ شايد عجيب به نظر برسد. به گفته‌ي اکثر تحليل‌گران، چه تحليل‌گران چپ و چه راست، سرمايه‌داري از دوران مارکس چنان دچار تحول شده است که دشوار مي‌توان شباهت چنداني بين سرمايه‌داري صنعتي قرن نوزدهم و سرمايه‌داري مالي کنوني پيدا کرد. شايد به نظر برسد که حتي اگر نقد مارکس بر نظام سرمايه‌داري عصر صنعتي موجه بوده باشد، به راحتي نمي‌توان آن را به سرمايه‌داري مالي کنوني تعميم داد. اما ژيژک معتقد است که به رغم تفاوت‌هاي غيرقابل انکار ميان سرمايه‌داري امروزي و سرمايه‌داري زمان مارکس، از قضا نقد مارکس امروز موضوعيت بيشتري دارد. مارکس در تحليل خود گويي بحران‌هاي عصر ما را با دقتي مثال‌زدني پيش‌بيني کرده بود.
