درباره‌‌ی ماه عسل در پاریس

باران در خيابان ناگهان قطع شده بود. مردي دستش را از در ورودي بيرون برد و چيزي به دوستش گفت كه هر دو را به خنده انداخت. صداي لوري از زمزمه هم ضعيف‌تر بود. گفت: «اگه بخوام رك بگم، بزرگ‌ترين تهديد ازدواج شما شوهرتون نيست. حرف‌هاي آدميه كه نمي‌دونم چطور خطابش كنم، همون مشاوري كه شما رو به اينجا كشونده؛ شما و همسرتون رو به اينجا كشونده؛ اون يه تهديده.»

آخرین محصولات مشاهده شده