درباره‌‌ی مانولیتو به سفر می‌رود

تابستان امسال، اتفاق خارق‌العاده‌اي افتاد: پدرم تصميم گرفت مرا با كاميونش به سفر ببرد. در جاده، پدرم حق نداشت حوصله‌اش سر برود يا پشت فرمان بخوابد! پس برايش ماجراهايي را كه در طول هفته ژاپن در فروشگاه پيش آمده بود، تعريف كردم. پدرم مرا با آليسياي زيبا و مارسيال خطرناك آشنا كرد. ولي يك شب، ناپديد شد. آن وقت، با احتياط تمام، با پيژامه، براي تحقيق و جستجو بيرون رفتم... سفري فراموش نشدني!

آخرین محصولات مشاهده شده