درباره‌‌ی کرشمه خسروانی یا مخالف بیداد به طرز همایون (نمایش‌نامه)

معاويه: عين همين عبارت را به او گفتم. گفتم: عبدالله،‌ يقينا هر شرطي را به جان و دل مي‌پذيرد. اما شرط گذاشتن در كنار كلام پدر، آن هم پدري با اين حد از ملاطفت و ريش‌سپيد،‌ رسم ادب نيست. خجالت كشيد... و بغض كرد. دختر. وقتي اهل حيا باشد،‌ با كوچكترين تلنگري، خجالت مي‌كشد... و بغض مي‌كند. كاش فقط بغض مي‌كرد. (صدايش را در گلو مي‌شكند و بغض‌آلود) ناگهان بغضش تركيد و مثل ابر بهاري... (بقيه حرفش را فرو مي‌خورد و روي بر مي‌گرداند تا جلوي گريه‌اش را بگيرد.) عبدالله: (كاملا متاثر و دگرگون شده،‌ با نهايت عاطفه و دلسوزي) چرا؟!

آخرین محصولات مشاهده شده