در سال 1986 فاجعه‌ي چرنوبيل زندگي لنا و ايوان، دو نوجوان دلداده، را زير و رو مي‌کند. پدر لنا، يکي از مهندسان مرکز هسته‌اي، همراه خانواده‌اش به غرب مي‌گريزد، اما پدر ايوان تصميم مي‌گيرد که در منطقه‌ي آلوده بمانند. بيست سال بعد، لنا درمي‌يابد که هيچ‌چيز نمي‌تواند مانع بازگشتش به سرزمين مادري شود؛ سرزميني زخم‌خورده که اکنون منطقه‌اي ممنوعه به شمار مي‌رود و مردمانش در سکوت رنجي هولناک را تاب مي‌آورند. اما آيا ايوان، آن عشقِ روزگار کودکي که هيچ‌گاه از ياد او نرفته، هنوز در ويرانه‌هاي ابدي آغشته به تشعشعات اتمي زنده است. فرياد در ويرانه‌ها، برنده‌ي يازده جايره‌ي ادبي مختلف، پيش از هر چيز روايت آوارگي يک ملت است، روايت خانواده‌هايي که گرسنگي، جنگ يا فاجعه آنها را از سرزمينشان رانده و در ژرفاي وجودشان همواره خلئي باقي مانده است، سوگواري‌اي ناتمام که تنها با واپسين نفس آرام مي‌گيرد.