دربارهی راز بزمجه (عملیات ایگوانا 2)
ترمزدستي و چراغراهنما اسم دو تا وسيله توي ماشين نيستند، آنها دو تا دوست هستند که قرار است به کمک هم مأموريت بزرگي را انجام بدهند؛ گرفتن ارث و ميراث بابابزرگ پولدار از يک بزمجه!
خيلي يواش در را باز کرديم و از پلهها رفتيم بالا. خبري از وانت نبود. کنار محل زنداني شدن سنجابها، اتاقکي قديمي بود که به نظر متروکه ميآمد. پلههايي هم که به زندان سنجابها ميرسيد پر از پيچک و گياه بود و راهپله را از ديد مخفي ميکرد. چون ممکن بود مَرده هنوز توي اتاقک باشد، شروع کرديم به سينهخيزرفتن از بين گياهها و حسابي از اتاقک دور شديم. بعد، از جايمان بلند شديم و نفس راحتي کشيديم. حالا دقيقاً توي قلب جنگل بوديم، شايد هم معدهاش، شايد هم رودهاش... هرچي بود دورتادورمان تا چشم کار مي كرد درخت بود. خاک دستها و لباسم را تکاندم و گفتم: "خب، حالا بايد خيلي سريع يه تخم ايگوانا پيدا کنيم."
| كد كالا | 291663 |
| زبان | فارسی |
| نویسنده | زهرا شاهی |
| سال چاپ | 1402 |
| نوبت چاپ | 1 |
| تعداد صفحات | 136 |
| قطع | رقعی |
| ابعاد | 14 * 18 * 1 |
| نوع جلد | شومیز |
| وزن | 119 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.