درباره‌‌ی شرلوک هولمز و سایه های سن پترزبورگ (ادبیات پلیسی 27)

اين کتاب رماني کوتاه و شسته‌رفته است که علاوه‌بر برخورداري از بار روان‌شناسانه، از ارجاعات بينامتني به يکي از شاهکارهاي ادبيات جهان نيز قوت گرفته است. داستان در سال 1887 اتفاق مي‌افتد، زماني که چند سالي بيشتر از مرگ داستايفسکي نگذشته و هنوز آثار او براي عامه‌ي مردم در انگلستان خيلي شناخته‌شده نيست، از همين رو نويسنده اشاره‌اي به چگونگي رسيدن ترجمه‌ي انگليسي «جنايت و مکافات» به دست دکتر واتسون مي‌کند که در اينجا نيز وظيفه‌ي روايت داستان بر عهده‌ي او گذاشته شده است. دکتر واتسون مجذوب رمان داستا‌يفسکي شده که فارغ از ارزش‌هاي ادبي‌اش از جنبه‌هايي رماني جنايي‌ست که نگاهي روان‌شناختي به مسئله‌ي جرم و جنايت دارد. از قضا در همين ايام بازرس لستراد به سراغ شرلوک هلمز و دوستش دکتر واتسون مي‌رود و از ماجراي دو قتلِ توام با خشونت بسيار که توسط تبر در يکي از خيابان‌هاي شرقي لندن اتفاق افتاده، خبر مي‌دهد. ماجرا در نگاه نخست براي شرلوک هلمز که شيفته‌ي پرونده‌هاي دشوار و پيچيده است، از جذابيت چنداني برخوردار نيست، اما جزئياتي در ماجرا هست که او را درگير خود مي‌کند. در اين ميان ذهن دکتر واتسون که تازه کتاب داستايفسکي را خوانده جذب شباهت‌هاي اين ماجرا با داستان رمان «جنايت و مکافات» مي‌شود که درباره‌ي قتل دو زن (يک پيرزن رباخوار و خواهرش) با تبر در شهر سن پترزبورگ روسيه است، جالب‌تر آنکه در اينجا نيز يکي از مقتول‌ها نزول‌خواري يهودي است که براين شباهت بيش از پيش دامن مي‌زند تاآنجاکه يک جور شباهت عمدي به نظر مي‌رسد.

آخرین محصولات مشاهده شده