درباره‌‌ی شبی که عروسک زنده شد 3 (دایره وحشت 28)

وقتي عروسك‌ها صحبت مي‌كنند... همه گوش مي‌دهند. پدر ترينا عروسك‌گرداني را دوست دارد. به همين دليل آن همه عروسك در اتاق زير شيرواني دارد. او اسم آن‌جا را گذاشته است موزه عروسك‌ها. يكي از عروسك‌ها صورتش پر از لك است. ديگري لبخند سردي بر چهره دارد. ترينا و برادرش عاشق اين عروسك‌ها بودند. الان صدايي از اتاق زير شيرواني شنيده مي‌شود و حالت عروسك‌ها بسيار عجيب شده است. امكان ندارد اين عروسك‌ها زنده باشند... درسته؟

آخرین محصولات مشاهده شده