درباره‌‌ی شازده کوچولو

«شازده کوچولو» عاشق گل سرخ مغروري مي شود که در سياره او روييده است. گل سرخ اما به قدري خودپسند و بدخلق بود که عشق شازده کوچولو را ناديده مي گرفت و محبتش را پاسخ نمي گفت. در پي غم اين عشق، شازده کوچولو تصميم گرفت از سياره اش برود و سفر دور و دراز و احتمالاً بي بازگشتي را آغاز کند. او آتشفشان هاي فعالش را پاک و دوده گيري کرد. سياره اش را تميز و مرتب کرد و با دل گرفته از گل که حالا کمي پشيمان بود، خداحافظي کرد و راهي شد. در طي اين سفر به افراد عجيب و متفاوتي برخورد که داستان ملاقات با هر يک از آن ها را در کتاب مي خوانيم.

آخرین محصولات مشاهده شده