درباره‌‌ی سانی بوی (زندگی نامه من)

خاطرات مردي كه ديگر نه از چيزي مي ترسد و نه چيزي براي پنهان كردن دارد. از همان كودكي اجرا مي كردم.مادرم مرا از سه چهارسالگي سينما مي برد.روزها در كارخانه سخت كار مي كرد و وقتي به خانه برمي گشت،با من كه تنها همدمش بودم،به سينما ميرفتيم.

آخرین محصولات مشاهده شده