دربارهی ساعت مادربزرگ
پاتريشيا دلش نميخواهد به کلبهي تابستاني خالهاش برود، آن هم حالا که مادر و پدرش ميخواهند از هم جدا شوند. او تا به حال خالهزادههايش را نديده و با غريبهها راحت نيست. اما به اصرار مادرش مجبور ميشود قبول کند و وقتي به کلبه ميرسد ميبيند ترسش بيدليل نبوده. بچهها مسخرهاش ميکنند و خاله و شوهر خالهاش برايش دلسوزي ميکنند.
پاتريشيا به اتاقک پشت خانه پناه ميبرد و همان جا يک ساعت قديمي پيدا ميکند. ساعتي که او را به گذشته ميبرد، وقتي مادرش همسن خودش بوده 12 ساله...
محصولات مرتبط
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
کتاب چ
با کفشهای دیگران راه برو (تا با کفشهای کسی راه نرفتهای دربارهاش قضاوت نکن)
Walk two moons
189,000 تومان
210,000 تومان
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
کتاب چ
نکتههای داغ برای بچههای خسته (درمان افسردگی و افزایش اعتمادبهنفس)
Hot stuff to help kids cheer up
28,800 تومان
32,000 تومان