رماني درباره سرخوردگي از دوره جواني. ميلان كوندرا در اين رمان در قالب زندگينامه يك شاعر جوان به تحليل يك فاجعه ميپردازد: اينكه شعر چگونه به ياري نيروي شر در اجتماع ميآيد و هنر بر ضد آزادي بر ضد جوهر خود به كار گرفته ميشود.
برداشت فلسفي و زبان نافذ كتاب، از همان آغاز خواننده را با مسائل بنيادي بشر روبرو ميكند و خواه ناخواه به تفكر وا ميدارد.