دربارهی راز مادرم
اين يك تكه كيك معمولي است اما او ماههاست كه چنين چيزي نديده است. ميگويد: «بابا اين خيلي بزرگه. دوستش دارم اما دوستم ساري هيچوقت همچين چيز خوشمزهاي نداشته، براي همين ميخوام فردا كيك رو باهاش تقسيم كنم.» اولين چيزي كه به ذهنم ميرسد اين است؛ «نميدوني برام چقدر سخت بود كه اينو برات پيدا كنم؟ نميدوني همه ما گرسنهايم و اينكه تا جايي كه ميتوني بايد براي خودت و خونوادهت غذا ذخيره كني؟» با اين حال از اعماق وجودم به او افتخار ميكنم. دلم ميخواهد به جنگ فكر نكنم. و به او بگويم: «والتر، خيلي مهربوني و بهت افتخار ميكنم.» اما ما وسط جنگ هستيم و براي زنده بودن بايد خودخواه باشيم. ميگويم: «ساري خيلي خوششانسه كه دوستي به مهربوني تو داره.» از لبخند زيبايي كه تحويلم ميدهد ميفهمم كه كار درستي انجام دادهام. معتقدم شخصيت او باارزشتر از يك تكه كيك است. نميخواهم جنگ كاري كه با ما ميكند با والتر هم بكند.
كد كالا | 98080 |
زبان | فارسی |
نویسنده | جی ویتریک |
مترجم | سمیه نصراللهی |
سال چاپ | 1396 |
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 144 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.5 * 21.2 * 1 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 154 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.