دربارهی رابطه
ما با زندگي قهريم، به زندگي تبسم نميكنيم. از روي ملالت و تكلف وارد زندگي ميشويم. وقتي تو حرف ميزدي من ياد يكي از خاطرات زمان كودكيام افتادم. يك روز پدرم يك جفت گيوه نو برايم خريد و گفت: فردا ميخواهد مرا با خودش به مهماني ببرد. من به قدري حالت شعف پيدا كردم كه تا صبح چند بار بيدار شدم و بيرون را نگاه كردم. اين يعني به استقبال روز و زندگي رفتن. ولي حالا همانطور كه تو در يكي از كتابهايت نوشتهاي شب كه ميشود با كولهباري از ملالت، يعني كولهبار شخصيت كه پر است از هزاران ترس، نفرت، حقارت، طلبكاري، بدهكاري، رنج و دلهره ميخوابيم. احساسمان اين است كه باز هم روز آمد و من تا غروب مجبورم اين كولهبار ادبار را گردهي ذهنم بكشم.
كد كالا | 42158 |
زبان | فارسی |
نویسنده | محمد جعفر مصفا |
سال چاپ | 1398 |
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 340 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 14.4 * 21.1 * 1.6 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 475 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.
مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند
نامهای به ندیدهام
400,000 تومان
انسان در اسارت فکر
35,000 تومان
عاشقی پایان بیگاری
22,000 تومان
غلبه بر افسردگی و اضطراب
65,000 تومان