آنا گاوالدا در کتاب دوستش داشتم، يک جدايي را به تصوير مي‌کشد و تلاش مي‌کند از زاويه ديد هر دو طرف به قضيه جدايي بپردازد. رمان دوستش داشتم درون‌مايه‌اي عاشقانه دارد که با نثري ساده و روان نوشته شده و سرشار از توصيفات زيبا و ناب است. دوستش داشتم اولين رمان گاوالدا است که به عنوان پديده‌اي در ادبيات فرانسه شناخته مي‌شود و موفق شد فروشي بي‌سابقه در سطح جهاني داشته باشد. فيلم دوستش داشتم بر اساس اين کتاب در سال 2009 توسط زابو بريت‌مَن کارگردان فرانسوي ساخته شد. آنا گاوالدا؛ نويسنده‌ي کتاب گاوالدا کتاب دوستش داشتم را با الهام از تجربيات شخصي خود نوشته و همين مسئله مي‌تواند دليل شخصيت‌پردازي قدرتمند کتاب باشد. شخصيت‌هايي که مخاطب مابه‌ازاي بيروني آنها را بارها در اطراف خود ديده و به راحتي مي‌تواند با آنها همذات‌پنداري کند. آنا گاوالدا در داستان‌هايش به جزئياتي توجه مي‌کند که ممکن است از چشم بسياري ناديده بماند. از ديگر کتاب‌هاي مطرح او مي‌توان به: دوست داشتم کسي جايي منتظرم باشد، گريز دلپذير، زير پوست زندگي، پس پرده، بيلي و... اشاره کرد. از اين کتاب ترجمه‌هاي متنوعي در بازار موجود است. ناهيد فروغان اين رمان را با عنوان دوستش داشتم به فارسي برگردانده است که توسط نشر ماهي منتشر شده است. خلاصه کتاب دوستش داشتم کتاب دوستش داشتم داستان زن جواني به نام کلوئه است که زندگي خوبي با همسر خود آدرين دارد. يک روز آدرين بعد از سال‌ها زندگي مشترک وسايل خود را جمع مي‌کند و با اعلام اين موضوع که زن ديگري را دوست دارد، کلوئه و فرزندانش را ترک مي‌کند. کلوئه نيز براي شروعي دوباره به همراه فرزندانش از پاريس خارج مي‌شود و به منزل والدين آدرين مي‌رود. بخش عمده‌ي کتاب مکالمات طولاني پدر شوهر و عروس است و ديالوگ‌هاي جذابي که ميان اين دو شخصيت رد و بدل مي‌شود، بسيار مورد توجه مخاطب قرار مي‌گيرد.