درباره‌‌ی خورشید همچنان می‌دمد (و آفتاب طلوع می‌کند)

در اين منظره تيره مرگ و بي‌ثباتي، نه فقط نسل برت و جيك و دوستانشان كه همه نسل‌ها گم‌گشته‌اند. «و آفتاب طلوع مي‌كند»، مثل كتاب جامعه، ما را نه به يقين مذهبي مي‌كشاند، نه به نيهيليسم و ياس مطلق. اين كتاب كه يكي از اندوه بارترين مرثيه‌هاي امريكايي است با حالتي شبيه به شكوه تراژيك، بر فضائل به سبك درآوردن اين ياس و تاب آوردن فقدان عشق صحه مي‌گذارد. همينگوي هرگز رماني به اين صلابت ننوشت، گرچه هيچ‌چيز از نبوغش در نگارش داستان كوتاه كم نشد. شور غنايي، كمتر رماني با اين حجم و اين شكوه را زنده نگه داشته است. يكي از بادوام ترين مضامين دهه بيست، مرگ عشق در جنگ جهاني اول بود. تمام نويسندگان مطرح، اين حادثه را، اغلب به شيوه‌اي تكه‌تكه، مثل قطعه كوچكي از نماد بزرگ تر دوران پس از جنگ، ضبط و ثبت كردند. ولي به نظر مي‌رسد كه فقط همينگوي روح دوران را درك كرد و آن را در قالب داستاني ماندگار منتقل ساخت.

آخرین محصولات مشاهده شده