درباره‌‌ی خاطرات 1 بچه چلمن 17 (شوت از 3 امتیازی بالاتر)

گرگ هفلي و ورزش راستش اصلا باهم جور درنمي‌آيد: بعد از يك زنگ ورزش تباه در مدرسه كه اوضاع افتضاح‌تر از افتضاح شده بود، گرگ تصميم گرفت كفش‌هاي ورزشي‌اش را به نشانه‌ي بازنشستگي ابدي آويزان كند. اما وقتي مادرش اصرار مي‌كند كه يك‌بار ديگر شانسش را در عرصه‌ي ورزش‌كاري و دلاوري بيازمايد، او با اكراه و دل نخواهي بسيار براي تيم بسكتبال ثبت‌نام مي‌كند. نگويم برايتان از تمرين‌ها. گرگ كه مطمئن است جايي در تيم‌هاي بسكتبال شهر نخواهد داشت، ناگهان جايي در يكي از تيم‌هايش برايش جور مي‌شود. گرگ و هم‌تيمي‌هايش فصل مسابقه را شروع مي‌كنند، اما دريغ از حتي يك برد. اما در ورزش ناممكن گاهي ممكن مي‌شود. وقتي همه‌چيز روال است و توپ در دستان گرگ قرار گرفته است، آيا او موفق مي‌شود؟ يا شوت سه امتيازي‌اش را به فنا مي‌دهد؟

آخرین محصولات مشاهده شده