فلسفه يكي از انواع شناخت است و دانشي تعقلي را تشكيل مي‌دهد راجع به كليت وجود يا كليات وجودي براي نيل به قطع و يقين. مع هذا كسب و توليد اين دانش توسط هر دو جنس به يكسان صورت نمي‌گيرد و لذا شايسته است در علل و دلايل اين امر كنكاش گردد.يكي از دلايل بي‌علاقگي زنان به فلسفه و گرايش كمتر آن‌ها را در انتخاب اين رشته‌ي دانشگاهي، احساس سرخوردگي دانشجويان دختر اين رشته يا انگشت‌شمار بودن فلاسفه‌ي زن مي‌باشد. حضور پررنگ زنان فيلسوف امروزين در عرصه‌ي فلسفه از يك نظر مي‌تواند منضم به ديدگاه‌هاي ديگر در اين حوزه تلقي شود؛ اما واقعيت اين است كه فلسفه‌پردازي‌هاي آن‌ها مانند ساير حيطه‌هاي معرفتي بنيان‌افكن است و نوسازي بينش‌ها و روش‌ها و موضوعات فلسفي را اقتضا مي‌كند كه تاكنون صرفا بيانگر منويات مردان بوده است.