درباره‌‌ی جانمی جان روز اول مدرسه (آملیا بدلیا 1)

آمليا بدليا خودش را حسابي توي دلتان جا مي‌كند! اولين روز مدرسه است و آمليا بدليا از خوشحالي روي پايش بند نيست و دلش مي‌خواهد هر چه زودتر برسد مدرسه. او مي‌داند توي مدرسه كلي چيزهاي هيجان‌انگيز در انتظارش است. دوست‌هاي جديد، معلم جديد، ميز و صندلي‌اش، موسيقي، كتاب، ورزش، هنر، زنگ تفريح، زنگ ناهار و كلي چيزهاي هيج انگيز ديگر. آمليا مي‌گويد: «آمليا مي‌گويد: جانمي جان! مدرسه!» و از اتوبوس مدرسه مي‌پرد پايين.

آخرین محصولات مشاهده شده