درباره‌‌ی ته ران (7 روایت از پایتخت بی راوی)

من در تهران به دنيا آمدم. در محله‌ي قلعه مرغي، يکي از جنوبي‌ترين نقاط تهران در منطقه‌ي 17؛ که بچه‌ي پاره پوشي بود زير پاي مادري هزار فرزند. اسم با مزه‌اش را از فرودگاهي دارد که زمان جنگ جهاني دوم در آنجا بنا شد. اين اولين در کشور بود، به همين دليل ساده آن پهن پيکرهاي آهنين پرنده هنوز نام بومي خود را نمي‌شناختند پس اين شد که به طور موقت «مرغ» نام گرفتند و محل فرودشان هم شد «قلعه». حالا که اعداد و ارقام ورم کرده و صفرهاي مست و ديوانه مدام جلو اعداد جست و خيز مي‌کنند درست نمي‌دانم قلعه مرغي چه قدر آدم را در شکم خود جا داده، ولي پانزده بيست سال پيش که من را در خود داشت شلوغي‌اش سر به چهارصد هزار نفر ميزد؛ پرجمعيت‌ترين منطقه‌ي تهران حدس مي‌زنم با ساختمان‌هاي چند اشکو به که روي جنازه‌ي آن خانه‌هاي فرسوده قد کشيده‌اند، جمعيتش از آن روزها بيش تر هم شده باشد.

آخرین محصولات مشاهده شده