درباره‌‌ی تصویر دریان گری (شومیز)

تصوير دريان گري، تنها رمان اسکار وايلد و احتمالا مشهورترين اثر او، رماني نامتعارف است، رمان يک شاعر، رمان يک نمايشنامه‌نويس، رمان يک نويسنده‌ي قصه‌هاي پريان، رمان يک منتقد ادبي و خلاصه رمان هرکسي جز يک رمان‌نويس. در واقع، کتاب هم از اين‌همه بهره دارد و هم هيچ‌يک از اين‌ها نيست. نثر آن گاه به شعر پهلو مي‌زند و با اشعار منثور خود وايلد تفاوت چنداني ندارد. صحنه‌ها اغلب خصلتي سخت نمايشي به خود مي‌گيرند که بذله‌گويي‌ها و حاضرجوابي‌هاي لرد هنري، يکي از دو شخصيت اصلي، به آن سرزندگي خاصي مي‌بخشد. پيرنگ اصلي آن، داستان جواني که هرگز پير نمي‌شود، به مضامين قصه‌هاي پريان شباهتي آشکار دارد. به‌علاوه، بسياري از بحث‌هاي شخصيت‌ها در باب هنر و زندگي و نسبت آن‌ها با يکديگر و چيستي و چرايي اثر هنري در نهايت از مباحث نقد ادبي و هنري نسب مي‌برد. افزون بر اين، وايلد با تعريف بخصوصي که از وظيفه‌ي هنرمند دارد، به آفرينش در آفرينش نيز دست مي‌زند و مي‌کوشد با توصيفي از اشعار گوتيه يا نمايشنامه‌هاي شکسپير اثري به‌موازات آثار آنان بيافريند. دريان گري که هنوز از تابلو چشم برنگرفته بود، زير لب گفت: «چه غم‌انگيز است، چه غم‌انگيز! من پير خواهم شد، زشت و ترسناک! ولي اين نگاره هميشه جوان خواهد ماند. تا ابد در همين روز ماه ژوئن باقي مي‌ماند. کاش برعکس اين مي‌بود! کاش من هميشه جوان مي‌ماندم و اين تصوير پير مي‌شد! براي اين_ بله، براي چنين چيزي_ حاضرم دار و ندارم را بدهم! براي اين جواني ماندگار از هيچ‌چيز دريغ نمي‌داشتم و حاضر بودم روحم را هم بفروشم!»

آخرین محصولات مشاهده شده