روان کاري نيچه و فرويد با آنکه تحت تأثير روشن گري و زايش علم و عقل بودند. در عين حال در خصوص امور ناهشيار و غير منطقي متأثر از رمانتيسيسم و در خصوص نظريه هاي تکاملي تحت تأثير داروين و درباره ي مسائل مربوط به انرژي انسان شناسي و مطالعه هاي معطوف به خاستگاه تمدن نيز از نظريه هاي معاصر الهام مي گرفتند. علاوه بر موارد فوق آنها تحت تأثير حس تاريخي اساسي حس تحول و تغيير قرار داشتند و بر آن بودند تا به اصطلاح خوي حيواني موجود در انسان را بفهمند و به مثابه ي نقاب زدايان به بررسي رابطه بين غريزه و عقل هشيار و ناهشيار عقلاني و غير عقلاني ظاهر و واقعيت سطح و عمق مي پرداختند و در تلاش بودند تا ريشه و قدرت دين و اخلاق را درک کنند با وجود اينکه هر دو کار خود را جدا و در زمينه ي ديگري آغاز کردند. فارغ از همه چيز به عنوان روان شناساني ژرفانگر به غور در روان انسان مشغول بودند. همين ژرف کاوي هاي نيچه و زان سپس فرويد پژوهش گران را بر آن داشت که به بررسي شباهت هاي فکري و روان شناختي اين دو انديشمند بپردازند و دريابند که نيچه به طور مستقيم بر آراي فرويد تأثير گذاشته است. نويسنده در اين کتاب تلاش کرده است ميزان تأثير پذيري فرويد از نيچه را از خلال مطالعات تطبيقي و مقايسه ي عبارت ها و ايده هاي هر دو متفکر نشان دهد. ضمن آنکه با طرح آراي نيچه درباره ي روياها بازگشت ابدي حقيقت جنس زن و نسبت آنها با روان کاوي معاصر به غناي هر چه بيشتر محتواي متن افزوده است.