دربارهی برهای در پوست گرگ (تجربههای کوتاه 12)
يكي بود، يكي نبود. در چراگاهي بزرگ، برهاي به نام هيلو در ميان برههاي ديگر زندگي ميكرد. علف خوشطعم و خوشبو و فراوان اين چراگاه زير دندان گوسفندها مزه ميكرد. برهها از زندگي خود راضي بودند. فقط هيلو بود كه مرتب نق ميزد و توقع داشت كه همه ازش تعريف كنند و اگر روزي ميگذشت و كسي به او نميگفت كه چه چشمهاي قشنگي دارد يا چهقدر خوب علف ميخورد، خلقاش تنگ ميشد...
محصولات مرتبط
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %
10 %