درباره‌‌ی بازی در سپیده‌دم و رویا (مجموعه داستان)

كتاب حاضر شامل دو نوولاست از آرتور شنيتسلر (1862 - 1931 م.)، پزشك و اديب صاحب سبك اتريشي: «رويا» (1926) و «بازي در سپيده‌دم» (1927). «رويا» را تالي ادبي نظريه روانشناسي زيگموند فرويد دانسته‌اند. استانلي كوبريك فيلم مشهور خود «چشمان باز [اما] بسته» (1999) را با اقتباس از اين اثر ساخت. «تاثرات عميق ضمير ناخودآگاه» و «سرشت غريزي انسان»، و مفاهيمي همچون «فروپاشي امنيت اجتماعي» و «دو قطب عشق و مرگ» در اين نوولا به گونه‌اي درخشان در هم تنيده شده‌اند. قيد و بندهاي اجتماعي چنان خردكننده‌اند كه انسان آزادي فردي خود را به ناچار به بهاي خيانت به نزديكانش به دست مي‌آورد. «بازي در سپيده‌دم» كاوشي است در عرصه برد و باخت، ضرورت و تصادف، و آرزو و واقعيت در گير و دار بالا و پست زندگي. شخصيت اصلي داستان آمده است تا براي هم‌قطار مقروض خود پولي ببرد و مانع خودكشي او شود، ولي پول كلاني مي‌بازد و ناچار است بدهي خود را در عرض يك شبانه‌روز بپردازد، در حالي كه آه در بساط ندارد...

آخرین محصولات مشاهده شده