درباره‌‌ی بازی دروغ

باز داشت مي‌آمد سراغم، مثل بوي شوري آب دريا و وضوح سروصداي مرغ‌هاي دريايي برفراز ريچ كه حسشان مي‌كردم. باورم نمي‌شد، تقريبا همه‌چيز را فراموش كرده‌بودم... پيامكي مرموز سحرگاهان با مضمون بهتون نيار دارم چهار دوست قديمي را در دهكده‌هاي ساحلي و دلگير در انگليس گرد هم مي‌آورد و بدون وقفه اتفاقاتي مي‌افتد كه حقايق را يكي پس از ديگري آشكار مي‌كند... حقايقي هولناك كه سال‌ها در لفافي از دروغ پيچيده و پنهان شده بود.

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده