درباره‌‌ی بابا لنگ دراز (ادبیات ماندگار)

بيش‌تر مردم زندگي نمي‌كنند فقط با هم مسابقه‌ي دو گذاشته‌اند. مي‌خواهند به هدفي در افق دوردست برسند ولي در گرماگرم رفتن آن‌قدر نفس‌شان بند مي‌آيد و نفس‌نفس مي‌زنند كه چشم‌شان زيبايي‌ها و آرامش سرزميني را كه از آن مي‌گذرند نمي‌بينند و بعد يك وقت چشم‌شان به خودشان مي‌افتد و مي‌بينند پير و فرسوده هستند و ديگر فرقي برايشان نمي‌كند به هدفشان رسيده‌اند يا نرسيده‌اند.

مشتریانی که از این مورد خریداری کرده اند

آخرین محصولات مشاهده شده