ما چهار نفر بوديم و آنها چهار نفر. ولي آنها اسلحه نداشتند؛ من هم ميدانستم كه اسلحه ندارند، ولي به همه اينطور گفته بودند كه آنها اسلحه دارند. شايد اصلا چهار نفر هم نبودند بدبختها. از ماجراي سياهكل به اينطرف نبايد اصلا به هيچ حرفي اعتماد ميكرديم. براي گ...
بيشترين كاري كه توش دووم آورده و با اون بازنشسته شد، تنهايي بود. سي و هفت سال تموم به تنهايي اشتغال داشت. شعار شركت اين بود: تنهايي خود را با ما تجربه كنيد! آدمهايي كه تنهايي اذيتشون ميكرد، مشتريهاي ثابت اين شركت بودند.
اصلا به نظرم خيلي چيزا تو دنيا و...
داس و قلم (تاثير انديشههاي سياسي ماركسيسم در ادبيات داست...
در نامهاي ديگر خطاب به مارگارت هاركنس نيز نوشت: «من به هيچوجه نميخواهم از شما به جهت اينكه رماني صاف و پوستكنده سوسياليستي يعني رماني به قول ما آلمانها "گرايشدار" ننوشتهايد كه در آن به تجليل و تمجيد از نظرات اجتماعي و سياسي نويسنده بپردازيد، عيبجوي...