در نخستين رمان اسطورهاي ايران، اردشير نوجواني ست كه از جهان معاصر، گام بر زمان مينهد و سر از زمانهي ضحاك ماردوش (آژي دهاك) برون ميآورد.
او با نگاهي امروزين و ايراني و انساني، زندگي در آن دوران را تجربه ميكند و در كنار كاوه و فريدون و ايرج و ... با همه زواياي اين بزرگترين ماجراي اسطورهاي تاريخ بشر آشنا ميشود.
هستي او در مسير اين حركت در زمان، متحول و براي رستاخيزي راستين و نهايي آماده ميشود.