نه ساله بودم که آن واقعه ي تاريخي آن تغيير دولت آن کودتا يا هرچه بناميد رخ داد و دولت ديگري آمد؛ اما نه به اين سادگي! انباشت روايت ها و دشنام ها و کينه ها و کينه ورزي هاي مردم ما نسبت به آنچه رفت و آنچه آمد در داخل و خارج از کشور گروه هايي از جامعه ما را به چنان انزوا و پرخاش و خصومتي کشاند که با ظواهر و نتايج آن رخداد همسازي و همخواني ندارد گويي کوششي در کار بود که بايد آن رخداد به افسانه و افسانه به تاريخ بدل مي شد مي توانم اين داستان را کوششي اگر نه براي افسانه زدايي، دست کم گامي در راه تخفيف آن بنامم با گشودن کلافي در هم پيچيده از تخيلات و تعصبات و کينه ها تا شايد زمان فرصت دهد و بر آن واقعه نيز پوششي کشد و زندگي متعارف امکان ادامه يابد! ولي افتاد مشکل ها رماني است به قلم نويسنده و مترجم سرشناس فريدون مجلسي در حاشيه ي ملي شدن صنعت نفت ايران و عواقب آن از زبان راويان واقعي و فرضي به موازات آن شرح ماجرايي عاطفي ماجراي بزرگ نخست به دنبال هيجانات وحدت آفرين اوليه با بروز اختلافات داخلي و رقابتهاي قدرت طلبانه عقلا در تداوم خود ناکام مي ماند و زهر ناکامي را با کين خواهي و ستيز در کشتي شکسته کشور به دوش مي کشد و به فروپاشي و غرق جملگي مي انجامد و در مقابل، ماجراي کوچک دومي با روند طبيعي و عقلاني خود به کاميابي مي رسد.