كار من فقط داستان گفتن است. زياد راجع بهاش فكر نميكنم. تجزيه و تحليل نميكنم. كار من بر اساس اين واقعيت است كه اگر از كسي خوشم بيايد و به نظرم آدم جذابي برسد، ميتوانم كاري كنم كه براي ديگران هم جذاب باشد. اگر چيزي به نظرم خندهدار برسد تماشاچي هم به آن ميخندد. اگر چيزي را دراماتيك تشخيص بدهم براي تماشاچي هم همين حكم را پيدا ميكند. از اين جهت واقعا آدم خوششانسي هستم. نمينشينم كه تجزيه و تحليل كنم. ما فقط صحنههايي را درست ميكرديم كه ساختنشان لذت داشت. كار ما به نظر من سرگرم كردن است.