دربارهی جنایت و مکافات
در غروب یک روز بسیار گرم آغاز ژوئیه، جوانی از اتاق بسیار کوچکی که در کوچه س... اجاره کرده بود، بیرون آمد و با گامهای کند و نامطمئن به طرف پل ک... رفت.
بخت با او یاری کرد و روی پلهها به صاحب خانهاش برنخورد.
اتاق این جوان زیرشیروانی ساختمانی بزرگ بود و در طبقه پنجم قرار داشت و بیشتر به یک قفس یا گنجه شبیه بود تا اتاق. صاحبخانه که این اتاقک را به او اجاره داده بود، یک طبقه پایینتر زندگی میکرد ومرد جوان هر بار که میخواست از خانهاش بیرون برود، ناچار بود از جلو آشپزخانه صاحبخانه بگذرد، که درش رو به پلهها بود و بیشتر وقتها هم چهارطاق باز. جوان هنگام عبور از جلو این در همواره حالت بیمارگونه و ترسی شدید در خود احساس میکرد که باعث تحقیرش میشد و خطوط چهرهاش را درهم میریخت. مبلغ زیادی به صاحبخانهاش بدهکار بود و از برخورد با او به شدت وحشت داشت...
كد كالا | 35594 |
زبان | فارسی |
نویسنده | فئودور داستایوفسکی |
مترجم | پرویز شهدی |
سال چاپ | 1397 |
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 664 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 15 * 22 * 3.5 |
نوع جلد | گالینگور |
وزن | 850 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.