دربارهی الکس (رمان)
در تاريكي انبار متروكهاي، الكس پروو، ربودهشده و كتكخورده، در قفس چوبي كوچكي از سقف آويزان است. مردي كه او را ربوده، ظاهرا، فقط ميخواهد به تماشاي مرگ تدريجياش بنشيند. نه خبري از كمك هست، نه نشاني از اميد. تنها رهايي از اين سرنوشت دردناك شايد موشهاي گرسنهاي باشند كه بيرحمانه در اطرافش ميچرخند...
محصولات مرتبط
15 %